اول دفتر
دفتر شعر
دفتر مجازی شعر
آرشیو موضوعی شعر و جستجو
فیدخوان شعر
شعر عاشورایی
مقالات و یادداشت ها
کتابخانه
ویژه نامه ها
شهید سیدحسن نصرالله
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب رمضان 1402
شعر برای شهید محسن فخری زاده
رمضانیه
ویژه نامه فاجعه منا
بهار و انتظار
شعر دفاع مقدس
شهید جمهور، مجموعه اشعار برای شهید ابراهیم رییسی
برای ایران
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 98
نجمه زارع
ویژه نامه شعر وحدت اسلامی
شعر انتظار
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب، رمضان 1403
شعر رضوی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 97
قیصر امین پور
ویژه نامه شعر انقلاب اسلامی
شعر اربعین
شعر فلسطین - شعر ضد صهیونیستی
شعر برای حاج قاسم سلیمانی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان ۱۳۹۶
شعر فاطمی
شعرخوانی شاعران آیینی در محضر رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۵
شعر پاییز
|
ورود
|
ورود
اول دفتر
+
دفتر شعر
دفتر مجازی شعر
آرشیو موضوعی شعر و جستجو
فیدخوان شعر
شعر عاشورایی
مقالات و یادداشت ها
کتابخانه
+
ویژه نامه ها
شهید سیدحسن نصرالله
شهید جمهور، مجموعه اشعار برای شهید ابراهیم رییسی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب، رمضان 1403
شعر فلسطین - شعر ضد صهیونیستی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب رمضان 1402
برای ایران
شعر رضوی
شعر برای حاج قاسم سلیمانی
شعر برای شهید محسن فخری زاده
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 98
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 97
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان ۱۳۹۶
رمضانیه
نجمه زارع
قیصر امین پور
شعر فاطمی
ویژه نامه فاجعه منا
ویژه نامه شعر وحدت اسلامی
ویژه نامه شعر انقلاب اسلامی
شعرخوانی شاعران آیینی در محضر رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۵
بهار و انتظار
شعر انتظار
شعر اربعین
شعر پاییز
شعر دفاع مقدس
شاعران
جهت استفاده از این ماژول وارد "تنظیمات ماژول" شده و آن را پیکربندی نمایید.
اشعار محمد قهرمان
متولد:
یا ز عشق جان دادن یا به درد خو کردن / محمد قهرمان
عادتم شده در عشق گاهِ گفتگو کردن
خنده بر لب آوردن گریه در گلو کردن
می شود ز دستم گم رشته ی سخن صدبار
گر شبی شود روزی با تو گفتگو کردن
از تو گوشه ی چشمی دید چشم و حاشا کرد
بایدش چو آیینه با تو روبه رو کردن
دردمند عشقت را حال از دو بیرون نیست
یا ز عشق جان دادن یا به درد خو کردن
کاش صد زبان باشد همچو شانه عاشق را
تا تواند از دستت شکوه موبه مو کردن
ای امید جان گفتی: چیست آرزوی تو؟ گفتم:
گر وصال ممکن نیست ترک آرزو کردن
غرق می کنم در اشک خویش را شبی چون شمع
پیش محرمان تا چند حفظ آبرو کردن؟
3118
3
4.8